کاربران گرامی : به دلیل بروز اختلال فنی برای سرورهای شرکت ارائه دهنده خدمات سرور به سایت ما و دیتا سنترها ، بطور موقت تماشای برخی از ویدئو ها ممکن است با اختلال همراه باشد . این مشکل به زودی حل خواهد شد . با تشکر از صبوری شما
Shorts Create

هر جور به خدا نگاه کنی
خدا همون جوری باهات رفتار میکنه.
#استادعالی

انسان از ازل تا به ابد همواره با سختیها همنشین بوده است؛
گویی زندگی چیزی جز آزمون عبور از تنگناها نیست.
اما چه بسیار که این حقیقت را بهانه ساخته و به جای صیقل دادن درون خود، به روزمرگیهای بیثمر روی آورده است.
او میپندارد که سختیها روزی پایان میگیرند و آنگاه فرصت خواهد داشت جان خویش را پرورش دهد، گویی که زندگی در انتظار اوست. غافل از آنکه سختیها نه توقفگاه، که جادهای به سوی تعالیاند.
هر روزی که در گذر از آنها به صیقل درون خویش بیاعتناست، فرصتی است که برای همیشه از دست میرود.
حقیقت این است که پرورش جان، نه به پایان سختیها، که به پذیرش آنها و یافتن گوهر وجود در میان این دشواریها بستگی دارد.

.
رهایی از خویشتن،
سفریست که در آن به سوی بیکرانگی هستی گام مینهیم.
این سفر آغازش در دل تاریکیهای وجودمان است،
جایی که باید از پیلهای که سالها بافتهایم، آزاد شویم.
پیلهای که از جنس ترسها، تردیدها، و دلبستگیهاست.
هر گام در این راه، ما را از خودمان دور میکند و به نوری نزدیکتر،
نوری که نه از آنِ ماست
و نه از دیگری.
این نور،
جوهر حقیقی ما را نمایان میسازد؛
جوهری که نه در شکلها و نقشهای بیرونی،
بلکه در اعماق وجودمان نهفته است.
در رهایی از خویشتن،
باید از تمام آنچه که میپنداشتیم هستیم، دل کند.
باید از نقشهایی که دیگران بر ما نهادهاند، عبور کرد
و در آینهای بینقاب به خویشتن نگریست.
این رهایی، ما را به نقطهای میرساند که در آن،
خویشتن دیگر محدود به مرزهای جسم و ذهن نیست؛ بلکه در آغوش بیپایانی قرار میگیرد که همه چیز در آن محو میشود
و در عین حال، همه چیز را در بر میگیرد.
آنگاه است که در سکوتی عمیق،
با ذات حقیقی خود یکی میشویم و به این حقیقت پی میبریم که رهایی از خویشتن،
در واقع بازگشت به خویشتن است؛
خویشتنی که از هر قید و بندی رهاست.
و فقط به خداوند پیوند دارد .
ارادتمند
امیر مهرداد خسروی

دنیا، این پهنهی وسیع و فریبنده، گاه همچون سرابی در دل کویر مینماید. سرابی که با تمام جلوههای رنگارنگش ما را به سوی خود میکشد، اما هرچه نزدیکتر میشویم، تهیتر و بیدوامتر به نظر میآید. زندگی در این جهان همچون نسیمی است که در یک لحظه میوزد و در لحظهای دیگر محو میشود. دل بستن به دنیا، همچون دل سپردن به سایهای است که با هر حرکت نور تغییر میکند و هرگز واقعی نیست.
این مکان، جای دلبستگیهای عمیق نیست، چرا که آنچه امروز داریم، فردا شاید دیگر نباشد. لحظهای که به آن اطمینان پیدا میکنی، از میان انگشتانت میگریزد. دنیای ما، تنها یک گذرگاه است، جایی برای آزمودن و اندیشیدن، نه برای پایدار ماندن. پس نباید دل در گرو زیباییهای زودگذر و لذتهای ناپایدار آن بست، چرا که در انتها، فقط غبار از این سراب باقی خواهد ماند.