فرهنگ و هنر
زیر رده
دکتر امیر مهرداد خسروی
تقدیم به زوجهای گرامی که در کنار یکدیگر زندگی را حرمت می نهند
برخی رفتنها،
زخمی عمیق بر جان میگذارند،
گویی که هر قدمی که دورتر میشود،
تکهای از روح انسان را با خود میبرد.
این رفتنها، چونان طوفانی سرد و خشن،
بر وجود آدمی میوزند
و او را تکهتکه میکنند.
هر لحظه که از این رفتنها میگذرد،
انسان درمییابد که بخشی از او برای همیشه گم شده است؛
بخشی که هرگز باز نخواهد گشت.
این رفتنها،
ردپای تلخی بر دل میگذارند،
گویی که تمامی خاطرات شیرین را با خود میبرند
و تنها پوستهای خالی از وجود را باقی میگذارند.
این لحظات،
مانند پرندهای زخمی،
در دل آدمی میمانند،
بال و پرشان شکسته
و ناتوان از پرواز.
انسان میماند و خلائی بیپایان،
جایی که هیچ چیز نمیتواند جای خالی آن تکههای گمشده را پر کند.
در این رفتنها،
انسان در میان تکههای پراکندهی خود،
گم میشود
و تنها چیزی که باقی میماند،
شکستی است که تا عمق وجود را در بر میگیرد؛
شکستی که هرگز بهبود نمییابد
و هر روز،
زخم تازهای بر جان مینشاند.
این رفتنها، انسان را به سایهای از آنچه که بوده تبدیل میکنند؛
سایهای که در میان تاریکیها سرگردان،
به دنبال تکههای گمشدهی خویش میگردد،
اما هرگز آنها را نمییابد.
ارادتمند
امیر مهرداد خسروی
و اینک در این ثانیه ها
با دلی پر از درد و نوری کم فروغ ،
خداحافظی میکنم با دو یار خلوت های شبانه ام
با ماه و آینه،
که هر کدام روزگاری معشوق تنهایی های من بودند.
ماه با نرمی نورانیاش،
نظارهگر شبهای من
و آینه،
با سیمای دلربایش
سایههای قلب مرا نرم می کرد .
و این چه فرجامیست که باید
این دو یار رازدار خویش را بهسوی افقهای دور ودراز بدرود بگویم.
این ماه زیبا را ببین
که با خندههای نقرهایاش و آرامش خفته در لابلای شب، از دور بر این وداع می گرید
و آینه حسود را نگاه کن !
که مبهوت ایستاده و دیگر نمیتواند قصههای عاشقانهی مرا بازگو کند.
خداحافظی من از این دویار دیرینه ام ،
در دل تاریکی و روشنی،
در غم و شادی،
روایت اندوهی است که همیشه در دل دارم.
چه زیبا بود این سفر عاشقانه،
و چه سخت است ترک گفتن یار ...
ماه و آینه، به یادگار در دلم خواهند ماند،
و قصهی ما، هرچند به پایان رسید
اما در خاطره ستارهها، همچنان زنده خواهد بود.
و تو ای ماه
بیا و در این واپسین لحظه نفس های من
بر دل آینه بنشین تا یکتایی و یک تویی در عشق را به رقصی شبانه بر نگاه من بنشانید
شاید فردا،
در لحظهای دیگر،
در رویایی دوباره ،
باز با هم دیداری کنیم، خدا را چه دیدی ؟!
تا آن روزگار موهوم ،
تنها یاد تو و انعکاس آینه در دل شب
برایم باقی خواهد ماند.
ارادتمند
امیر مهرداد خسروی
آدم ها در آغاز جوانی رویاهایی دارند که گمان می کنند. برای رسیدن به جایی که اسمش خوشبختی است ، باید خیلی بدوند . بعد تمام عمر جوانی را صرف دویدنهای بی سرانجامی می کنند تا بلکه به آن نقطه برسند . موفقیتهای زیادی بدست می آورند اما احساس خوشبختی نمی کنند چون تعریفشان از خوشبختی غلط و همراه با توًهم است .
وقتی سن پنجاه سالگی را می گذرانند و پخته تر می شوند می فهمند خوشبختی خیلی ساده تر از آن چیزی است که فکر می کردند . البته برخی تا صد سالگی هم در کودکی خود می مانند و هنوز درکی از ساده بودن این خوشبختی ندارند
خوشبختی می تواند مثل دیالوگ همین سکانس باشد
کافیست که
آدم جنگیدن برای بیهوده ها نباشید!
به خصوص برای آنهایی که ثابت کرده اند ارزش این جنگ، ارزش وقت و نیرو و ارزش زخمی شدنِ شما را ندارند.
آدم آرامش باشید!
بگذارید کسانی که از صمیمِ قلب و با تمام وجود دوستتان دارند و شما را به حقیقت همانطور که هستید و فقط به خاطر خود شما میخواهند، یا برای رسیدن به شما بجنگند یا به عشقِ شما به آرامشی دست یابند که در کنارِ شما، برای همیشه، دوست باقی بمانند.
اگر همه ما درکِ بهتری از دوست داشتن و دوست داشته شدن و دوست ماندن میداشتیم، آنوقت چه لحظه هایی را میتوانستیم ماندگار کنیم ...
...اگه زن بگیرم چطور میشه؟!
نگاهی به کمدیهای اخلاقی دهۀ شصت
عجز انسان از به تصویر کشاندن عشق
مقایسه مفهوم و فرهنگ عشق در شرق و غرب عالم
نگرشی به مفهوم عشق در ادبایت ایران و جهان
روایتی لطیف از دلدادگی و عشق پادشاه به کنیزکی که بیمار می شود و پادشاه شیدا از حرمان این غم افسرده می گردد و شاه برای درمان جانان خود جایزه می گذارد
حکایتی عاشقانه از یک روایت عرفانی که مولانا به تصویر می کشد تا یگانه شدن با خداوند که معشوق حقیقی است را تعبیر کند
روزگاری که ما انسانها از آن عبور می کنیم و حسرتهایی که می کشیم و دریغ ها یی که بر جان می نشانیم
اگر سردی در زندگی به عشق شما اسیب زده است ، تماشای این ویدئو به شما توصیه می شود
گفتاری از امیر مهرداد خسروی
به قلم : امیر مهرداد خسروی
به قلم : امیر مهرداد خسروی
به قلم : امیر مهرداد خسروی
به قلم : امیر مهرداد خسروی
به قلم : امیر مهرداد خسروی
به قلم : امیر مهرداد خسروی
به قلم : امیر مهرداد خسروی
به قلم : امیر مهرداد خسروی
به قلم : امیر مهرداد خسروی
به قلم : امیر مهرداد خسروی
به قلم : امیر مهرداد خسروی
به قلم : امیر مهرداد خسروی
به قلم : امیر مهرداد خسروی
به قلم : امیر مهرداد خسروی
به قلم : امیر مهرداد خسروی
به قلم : امیر مهرداد خسروی