فيديو قصير خلق

تتم معالجة هذا الفيديو، يرجى العودة في غضون بضع دقائق

⁣💌
دو مؤلفه مهم خوشبختی در دنیا و آخرت : یکی شادی و دیگری آرامش است

💚 تاکید قرآن و روایات بر این دو نکته حائز اهمیت است. اگر انسان نتواند خودش را شاد و آرام نگه دارد، نه سعادت دنیا را می تواند به دست بیاورد و نه سعادت آخرت را.

✅ممکن است ۵۰ سال نماز بخواند و بگوید: «اشهد ان لا اله الله/ وحده لا شریک له= شهادت می دهم من جز الله پروردگاری ندارم» اما ده دقیقه نمی تواند با این معشوق ارتباط بگیرد و با او راز و نیاز کند . در واقع ارتباطش با آسمان قطع است.

🔴۵۰ سال در مشهد زندگی می‌کند ولی یک بار هم نتوانسته با امام رضا صمیمی باشد. یک بار نشده که دلتنگ امام رضا بشود. چون عاشق خدا نشده است، دلش برای خدا تنگ نمی‌شود که بگوید: خدایا! الان دلم برای شنیدن صدایت تنگ شده. دوست دارم قرآن بخوانم یا قرآن بشنوم که ببینم تو چه می‌گویی؛ یا چند رکعت نماز بخوانم و با تو حرف بزنم یا دعا بخوانم.

✔ اصلاً چنین حالت های معنوی هم به او دست نمی دهد. چون همیشه مضطرب و هیچ وقت خودش را درست معنا نکرده است.

ایمانا تی وی

0

0

13

ساده و سریع

آشپزی

0

0

10

جسم، این تن خاکی، لباسی است که روح را در بر گرفته است؛ لباسی از جنس فنا، که روزی فرسوده خواهد شد و از تن جان خواهد افتاد. اما روح، این گوهر تابناک، از ازل تا ابد جاری است، همچون نسیمی که در میان پرده‌های هستی می‌وزد.

آیا جامه‌ی خاکی ما حقیقت ماست؟ یا آنکه در پس این پرده‌ی جسمانی، حقیقتی نهفته است که از جنس نور و راز است؟

جسم، گرچه محدود و محصور است، اما روح در بی‌کرانگی معنا غوطه‌ور است. تن، در زمین ریشه دارد، اما روح، آسمان را می‌نگرد و پرواز را آرزو می‌کند.

جسم، تنها امانتی است که برای مدتی کوتاه بر دوش داریم، و روزی، همان‌گونه که لباس کهنه را از تن فرو می‌نهیم، آن را نیز ترک خواهیم گفت. اما آنچه باقی می‌ماند، حقیقت ماست؛ آن شعله‌ای که در تاریکی نمی‌میرد، آن نغمه‌ای که در سکوت محو نمی‌شود.

بیاییم این لباس را نه زنجیری بر پرواز روح، که بالی برای سیر در معرفت و عشق بدانیم. مبادا که آن را برای خویش بت سازیم، که جسم، گذرگاهی است و نه مقصد. و تنها آن لحظه که این جامه را رها کنیم، خواهیم دانست که ما نه از خاک، که از نوریم.
آری
جسم، جامه‌ای است که روح بر تن دارد، ردایی که از خاک برآمده و به خاک بازمی‌گردد. روح اما، مسافری است از دیاری دیگر، از جنس نور و بی‌کرانگی. همان‌گونه که جامه، نه حقیقت آدمی، که پوششی بر اوست، جسم نیز سایه‌ای است که حقیقت ما را در خویش پنهان می‌دارد.

چه بسا جامه‌ای فاخر بر تنی فرسوده و رنجور، و چه بسیار لباسی کهنه بر دلی آکنده از عشق و روشنی. جسم، هرچه باشد، در نهایت از هم خواهد گسست، اما آنچه باقی می‌ماند، آن نوری است که از پس این جامه‌ی خاکی سر برمی‌آورد.

پس مبادا که فریب این لباس فانی را بخوریم و حقیقت خویش را در آیینه‌ی آن بجوییم. ما نه تن، که روحی سرگشته‌ایم در جستجوی بازگشت به سرچشمه‌ی خویش. جسم را گرامی بداریم، اما آن را با حقیقت خویش یکی مپنداریم، که این جامه روزی از تن فرو خواهد افتاد و آن‌گاه تنها آنچه از جنس بیکرانی است، به جای خواهد ماند.

نوشته ای از دکتر امیر مهرداد خسروی

تلویزیون

0

0

9

خداوند با صابران است

Exirtv

0

0

18

جذاب ، ارزان و هیجان انگیز

مامان ها

0

0

9