Shorts Create
.
این آتشی که با خود به دنبال میکشی،
چیزی جز شعلههای زهرآگینی نیست
که از مال حرام برآمده است.
آتشی است که در اعماق جان تو
ریشه دوانده
و در هر قدمی که برمیداری،
زبانههایش بلندتر میشود.
شاید در آغاز،
جرقهای ناچیز به نظر برسد،
اما این جرقهی نابودگر،
از همان لحظهای که از مال ناپاک تغذیه کرد،
سرنوشت ویرانی را برایت رقم زده است.
این آتش،
نه تنها زندگیات را به تلی از خاکستر بدل میکند،
بلکه روح تو را نیز در دام خود اسیر میسازد.
هر لحظه از وجودت را میسوزاند
و هیچ پناهی برایت باقی نمیگذارد.
همانگونه که مال حرام،
آرامش و خوشبختی را از دل و جان تو میرباید،
این آتش نیز،
هر چه بیشتر تغذیه میشود،
ویرانی بیشتری را برایت به ارمغان میآورد.
بدان که هر ذره از این آتش،
از مال ناپاکی است که
به ناحق به دست آوردهای.
اکنون این شعلهها،
گواه خیانتی است که به خود کردهای
و روز به روز،
بیشتر در این آتش میسوزی
تا سرانجام تمام هستیات را در کام خود فرو ببرد.
چشمهایت را باز کن
حال زندگی ات را ببین !
فرزندت ، همسرت و خانه نا آرامت !
بیراهه نرو
ریشه این همه ویرانی حال زندگی ات را
در همان حرامها و رشوه ها و عفونت های لقمه ات
جستجو کن !
برخیز و آتش را خاموش کن
فردا دیر است !
ارادتمند
امیر مهرداد خسروی
درد جستجوی معنا،
زخمی است که از ازل در جان انسان کاشته شده است،
زخمی که نه برای رنج که برای رشد است.
این درد مقدس، آتشی است که روح را میسوزاند تا او را از زنجیرهای حیوانی آزاد کند.
هر انسان، در میان گرداب زندگی، در جستجوی نوری است که وجودش را معنا بخشد؛ نوری که نه در غریزه که در اندیشه و شهود نهفته است.
این درد، همان چیزی است که انسان را از دیگر جانداران جدا میکند.
حیوانات، در چارچوب طبیعت، زندگی میکنند؛ اما انسان، فراتر از آن، به دنبال چیزی میگردد که جاودانه باشد، چیزی که فراتر از نیاز و بقا باشد. این جستجو، نشانی از روح الهی اوست؛ نیرویی که او را وادار میکند در آینه جهان بنگرد و از خود بپرسد: "من کیستم؟ و چرا هستم؟"
درد جستجوی معنا، هدیهای است ازلی که هرچند تلخ، گوهری ناب در دل دارد.
این درد، انسان را از سطح به عمق میبرد، از سایه به نور، و از پوچی به حقیقت. این درد، معجزهای است که او را به انسان تبدیل کرده است.
ارادتمند
امیر مهرداد خسروی
روایت مورد نظر اینگونه است:
«مَنِ استَوَى یَوماهُ فَهُوَ مَغبونٌ، وَ مَن کانَ غَدُهُ شَرَّ یَوماهُ فَهُوَ مَلعونٌ، وَ مَن لَمْ یَتَفَقَّدِ النُّقْصانَ فی نَفسِهِ دامَ نُقصانُهُ، وَ مَن کانَ إلی النُّقصانِ فَالموتُ خَیرٌ لَهُ مِنَ الحَیاةِ.»
«کسی که دو روزش مساوی باشد، مغبون (زیانکار) است؛ و کسی که روز بعدش بدتر از روز قبلش باشد، ملعون (نفرینشده) است؛ و کسی که به کاهش و نقصان خویش توجه نکند، نقصانش ادامه خواهد یافت؛ و کسی که به سمت نقصان پیش برود، مرگ برای او بهتر از زندگی است.»
این روایت از حضرت امام جعفر صادق (علیهالسلام) نقل شده است و در کتاب «مصباح الشریعة» آمده است.
سند:
1. مصباح الشریعة ، باب 100، صفحه 9
2. بحارالانوار، جلد 71، صفحه 172
این حدیث به طور کلی بر اهمیت پیشرفت و بهبود مستمر در زندگی انسان و نیز پرهیز از رکود و پسرفت تأکید دارد.
ارادتمند
امیر مهرداد خسروی


