Shorts Create

سوهان نارگیلی
مواد لازم:
350 گرم روغن صاف 🧈
410 گرم آرد 🥡
210 گرم آرد برنج 🥡
350 گرم نارگیل چرب 🥥
5 عدد تخم مرغ 🥚
350 گرم خاک قند🍚
100 گرم گلاب
وانیل نوک قاشق
😋😋😋😋😋😋😋😋😋
طرزتهیه آرد 🥡معمولی و آرد🥡 برنج با روغن صاف باهم میکس کنید انقد هم بزنید تا پوک پوک بشن بعدش داخل ظرف جدا مواد شیرین رو آماده کنید خاک قند تخم مرغ🥚 گلاب و وانیل بریزید داخل ظرف هم بزنید
بعدش مواد پوک شده و شیرین رو باهم میکس کنید خیلی کم هم بزنید
و شروع کنید به قیف زدن بعدش روش نارگیل چرب یا کنجد بپاشید
با درجه 180 مدت زمان 20 دقیقه داخل فر قرار بدین.
#سوهان_نارگیلی

بازی والدین با کودک، کلید روابط صمیمانه آینده ست 👌
میگم که بیاین بابا ها رو در کامنت ها تگ کنید چطوره؟
اگر پدری نمیدونه چطور با بچه ش بازی کنه مامان خونه لطفا شما برای پدر ایده ها رو آماده کنید و از مزایای بازی ها بگید
فرزند شما چند سالشه و آیا با پدر خونه بازی مشترک دارند،؟
هر کودکی به تایم با کیفیت با هر دو والد نیاز داره
لحظات خوب کودکی رو از بچه ها دریغ نکنیم 💚🙏
ما اینجا هستیم تا با ارائه بازی های خلاقانه و آموزشی مهارت های پیش از دبستان رو در بچه ها تقویت کنیم


.
خاطرهها همچون برگهای پاییزیاند؛
گاه با نسیمی آرام از شاخههای گذشته فرو میافتند و گاه طوفانی در دل به پا میکنند. برخی نرم و لطیفاند، چون عطر باران بر خاک تشنه، و برخی تیز و گزنده، چون خنجر بیرحم زمان.
آنها ما را به کوچههای کودکی میبرند، به خندههای بیدلیل، به چشمانی که روزی درخشان بودند و دستهایی که گرمایشان دیگر نیست. خاطرهها گاهی آرامشاند، گاهی اندوه، اما هرگز از میان نمیروند؛ تنها در گوشهای از دل پنهان میشوند تا روزی دوباره از پسِ یک نغمه، یک عطر یا یک غروب، جان بگیرند و ما را به سفری بیپایان در گذشته ببرند.
خاطرهها، تکههایی از گذشتهاند که در دل زمان جاودانه میشوند. گاهی در میان شلوغیهای زندگی، بیهوا از گوشهای سر برمیآورند، لبخندی بر لبها مینشانند یا چشمی را نمناک میکنند.
برخی، چون نسیم بهاری، لطیف و دلنشیناند؛ عطر کودکی، صدای خندههای بیپایان، نرمی دستانی که روزگاری دستانمان را در میان خود میفشردند. برخی دیگر، چون برگهای پاییزی، اندوهناک و غریباند؛ لحظاتی که دیگر بازنمیگردند، نگاهی که در ازدحام سالها گم شده است.
اما خاطرهها، چه شاد و چه غمگین، گنجینههای بیهمتای روحاند. یادآور آنچه بودهایم، آنچه آموختهایم و آنچه قلبمان هنوز در هوای آن میتپد. و چه زیباست که در غروبهای تنهایی، دست بر پنجرهی ذهن بکشیم و با لبخندی از عمق جان، به سرزمین خاطرات سلامی دوباره کنیم.