ویدئوی کوتاه ایجاد کردن
.
رهایی از خویشتن،
سفریست که در آن به سوی بیکرانگی هستی گام مینهیم.
این سفر آغازش در دل تاریکیهای وجودمان است،
جایی که باید از پیلهای که سالها بافتهایم، آزاد شویم.
پیلهای که از جنس ترسها، تردیدها، و دلبستگیهاست.
هر گام در این راه، ما را از خودمان دور میکند و به نوری نزدیکتر،
نوری که نه از آنِ ماست
و نه از دیگری.
این نور،
جوهر حقیقی ما را نمایان میسازد؛
جوهری که نه در شکلها و نقشهای بیرونی،
بلکه در اعماق وجودمان نهفته است.
در رهایی از خویشتن،
باید از تمام آنچه که میپنداشتیم هستیم، دل کند.
باید از نقشهایی که دیگران بر ما نهادهاند، عبور کرد
و در آینهای بینقاب به خویشتن نگریست.
این رهایی، ما را به نقطهای میرساند که در آن،
خویشتن دیگر محدود به مرزهای جسم و ذهن نیست؛ بلکه در آغوش بیپایانی قرار میگیرد که همه چیز در آن محو میشود
و در عین حال، همه چیز را در بر میگیرد.
آنگاه است که در سکوتی عمیق،
با ذات حقیقی خود یکی میشویم و به این حقیقت پی میبریم که رهایی از خویشتن،
در واقع بازگشت به خویشتن است؛
خویشتنی که از هر قید و بندی رهاست.
و فقط به خداوند پیوند دارد .
ارادتمند
امیر مهرداد خسروی
هر صبح، طلوعی است از نو برای جان آدمی،
گویی که زندگی در هر دم و بازدم نفس میکشد و به انسان فرصت تازهای میبخشد.
این لحظههای بیداری، تجلی نعمتی از جانب پروردگار است که در تاریکی شب، ناپدید و در نور صبحگاهان، دوباره نمایان میشود.
هر روز، صفحهای سفید از دفتر حیات است که میتوان با قلم اراده و جوهر ایمان، بر آن نقش تازهای نگاشت.
در این سپیدهدمان، نباید دل را به غصه اتفاقات نیافتاده آلوده کرد، زیرا که این لحظات، بذری است که باید در خاک ایمان کاشته شود تا میوه شکرگزاری و رضایت را به بار آورد.
هر صبح، فرصتی است برای تأمل در عظمت خلقت و سپاسگزاری از نعماتی که به ما ارزانی شده است.
با قلبی سرشار از عشق و ذهنی پر از امید، باید به استقبال روز برویم و به هر لحظه به چشم هدیهای بیبدیل بنگریم.
پس، از دلواپسیهای بیاساس رها شویم و با اعتماد به حکمت الهی، به آینده نگاهی پر از اطمینان داشته باشیم.
در این زندهدلی و آرامش، راز زندگی نهفته است و در سپیده هر صبح، پیام روشن او را میشنویم:
زندگی را دریاب و لحظهها را غنیمت شمار.