-
- Latest videos
- Popular Channels
- Music
- Quran
- شبکه های سیما IRIB
- یوتیوب Youtube
- Trending
- Top videos
- Shorts
Shorts Create

💌مهمترین نکته برای نزدیک شدن به خدا میدونید چیه ؟
آیه ۱۹ از سوره اسراء رو بخونید و بعد کلیپ از دکتر #حیفایونس رو ببینید.
عالیه👌
وَمَنْ أَرَادَ الْآخِرَةَ وَسَعَىٰ لَهَا سَعْيَهَا وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَأُولَٰئِكَ كَانَ سَعْيُهُمْ مَشْكُورًا
و کسانی که آخرت را در حالی که مؤمن هستند بخواهند و با تلاشی کامل [و خالصانه] برای [به دست آوردن] آن تلاش کنند، پس تلاششان به نیکی مقبول افتد [و به آن پاداششان دهند.]

حکمت ۱۳۰ نهج البلاغه یکی از بیانات مهم و تأملبرانگیز امام علی (ع) است که به حقیقت زندگی و مرگ اشاره دارد. در این حکمت، امام علی (ع) با نگاهی عمیق به فلسفهی زندگی و مرگ، به نوعی با مردگان سخن میگوید و مخاطبان خود را به تفکر در مورد ناپایداری دنیا و حتمیت مرگ دعوت میکند.
امام علی (ع) در این حکمت به شکلی توصیفی و اثرگذار، از مردگان میپرسد: «أینَ الّذینَ عَمَّروا الدُّنْیا و سارُوا فیها طُولاً و عَرْضاً؟ أینَ الّذینَ بَنَوُا المَشیدات و جَمَعُوا الأموال؟». او در این بخش به کسانی اشاره دارد که در دنیا سرمایههای زیادی جمع کردند، ساختمانهای بلند و محکم ساختند، اما اکنون اثری از آنها باقی نمانده است. این افراد که روزی در اوج قدرت و ثروت بودند، حالا به خاک پیوستهاند و از دنیا رفتهاند.
سپس، امام علی (ع) از عبرتگیری از مرگ سخن میگوید و یادآوری میکند که همه انسانها در نهایت به سوی مرگ میروند و آنچه از آنها باقی میماند، فقط اعمال و رفتارشان است. او با این بیان قصد دارد تا توجه انسانها را از دلبستگی به دنیا به سوی حقیقتی پایدارتر یعنی آخرت و جاودانگی روح هدایت کند.
این حکمت یادآور این نکته است که مرگ پایان زندگی دنیوی نیست، بلکه آغاز سفری به سوی عالمی دیگر است و اعمال نیک و بد انسانها تعیینکننده سرنوشت نهایی آنها خواهد بود.
اوج این تعابیر خبر از بهترین زاد و توشه برای سفر پس از مرگ است : تقوا و پرهیزکاری !
حالا وضع ما چگونه است ؟ تقوا ؟ پرهیزکاری ؟
رفتارمان با مردم ، با همسر و فرزند ، با همسایه و همکار !
درآمدها چطور است ؟ حلال ؟ حرام ؟ رشوه ؟ ربا ؟
خدا به دادمان برسد .
نظر شما درباره این بیانات چیست ؟ لطفا کامنت بگذارید .
ارادتمند
امیر مهرداد خسروی

اوج بگیر، برای دیدن، نه دیده شدن
آرامش درون را نه در هیاهوی تحسینها مییابی، نه در چشمهای خیرهی دیگران.
آرامش، آن پرندهی سپید و سبکبال، در دل آسمانی پرواز میکند که وسعتش را خودت میسازی، جایی که بادهای خودنمایی را خاموش کردهای و تنها با جریان لطیف حقیقت همراه شدهای.
اوج گرفتن را بیاموز، اما نه برای آنکه دیگران تو را ببینند، بلکه برای آنکه تو خود، بهتر ببینی. وقتی از سطح زمین و هیاهوی روزمرگی فاصله میگیری، چشمهایت وسعت پیدا میکنند، جزئیات نادیده را کشف میکنی، رنگها را زلالتر میبینی و حقیقت را شفافتر لمس میکنی.
پرواز کن، اما سبک. بار قضاوتهای دیگران را از دوشت بینداز. پرواز کن، اما آرام. به سوی آسمانی که در آن، نه نیاز به فریاد است و نه عطشِ تأیید. فقط تویی، و جهانی که در آن، دیدن حقیقت از دیده شدن، ارزشمندتر است.
در دل آسمان بیکران، پرندهای که اوج میگیرد، نه برای آن است که دیده شود، بلکه برای آن است که گسترهی زمین را بهتر ببیند. هر چه بالاتر رود، افقهای تازهتری پیش چشمانش گشوده میشود، دریاها ژرفتر، کوهها باصلابتتر و جادهها پرمعناتر به نظر میآیند. او دیگر در بند شاخهای نیست که باد بلرزاندش یا سنگی که سد راهش شود؛ آزادیاش در پرواز است، در رهایی از قید نگاه دیگران.
آرامش درون نیز چنین است؛ وقتی برای دیده شدن اوج بگیری، پروازت لرزان و مقصدت نامعلوم خواهد بود. اما اگر برای بهتر دیدن، برای درک عمیقتر، برای کشف حقیقت پر بگشایی، آنگاه آسمان درونت صاف و بیکران خواهد شد. در آن اوج، سکوتی شیرین در جانت مینشیند، و دیگر نیازی به تأیید کسی نخواهی داشت، چرا که خودت را، هستی را و زیبایی ناب را با چشم دل دیدهای.
پس پرواز کن، اما نه برای آنکه چشمی تو را ببیند، بلکه برای آنکه تو چشمانت را به حقیقت جهان بگشایی.