شورت ویدئو ایجاد کردن

⁣🎥مراقبت از انسجام روانی فرزندان بعد از جدایی

روانشناسی

0

0

1

⁣تفاوت زن و مرد در زمینه های عاطفی در یک کلمه :

Exirtv

0

0

4

قابل توجه والدین گرامی

مامان ها

0

0

14

⁣حکمت ۱۳۰ نهج البلاغه یکی از بیانات مهم و تأمل‌برانگیز امام علی (ع) است که به حقیقت زندگی و مرگ اشاره دارد. در این حکمت، امام علی (ع) با نگاهی عمیق به فلسفه‌ی زندگی و مرگ، به نوعی با مردگان سخن می‌گوید و مخاطبان خود را به تفکر در مورد ناپایداری دنیا و حتمیت مرگ دعوت می‌کند.

امام علی (ع) در این حکمت به شکلی توصیفی و اثرگذار، از مردگان می‌پرسد: «أینَ الّذینَ عَمَّروا الدُّنْیا و سارُوا فیها طُولاً و عَرْضاً؟ أینَ الّذینَ بَنَوُا المَشیدات و جَمَعُوا الأموال؟». او در این بخش به کسانی اشاره دارد که در دنیا سرمایه‌های زیادی جمع کردند، ساختمان‌های بلند و محکم ساختند، اما اکنون اثری از آنها باقی نمانده است. این افراد که روزی در اوج قدرت و ثروت بودند، حالا به خاک پیوسته‌اند و از دنیا رفته‌اند.

سپس، امام علی (ع) از عبرت‌گیری از مرگ سخن می‌گوید و یادآوری می‌کند که همه انسان‌ها در نهایت به سوی مرگ می‌روند و آنچه از آنها باقی می‌ماند، فقط اعمال و رفتارشان است. او با این بیان قصد دارد تا توجه انسان‌ها را از دلبستگی به دنیا به سوی حقیقتی پایدارتر یعنی آخرت و جاودانگی روح هدایت کند.

این حکمت یادآور این نکته است که مرگ پایان زندگی دنیوی نیست، بلکه آغاز سفری به سوی عالمی دیگر است و اعمال نیک و بد انسان‌ها تعیین‌کننده سرنوشت نهایی آنها خواهد بود.

اوج این تعابیر خبر از بهترین زاد و توشه برای سفر پس از مرگ است : تقوا و پرهیزکاری !

حالا وضع ما چگونه است ؟ تقوا ؟ پرهیزکاری ؟
رفتارمان با مردم ، با همسر و فرزند ، با همسایه و همکار !
درآمدها چطور است ؟ حلال ؟ حرام ؟ رشوه ؟ ربا ؟

خدا به دادمان برسد .

نظر شما درباره این بیانات چیست ؟ لطفا کامنت بگذارید .

ارادتمند
امیر مهرداد خسروی

Exirtv

0

0

6

⁣.
خاطره‌ها همچون برگ‌های پاییزی‌اند؛
گاه با نسیمی آرام از شاخه‌های گذشته فرو می‌افتند و گاه طوفانی در دل به پا می‌کنند. برخی نرم و لطیف‌اند، چون عطر باران بر خاک تشنه، و برخی تیز و گزنده، چون خنجر بی‌رحم زمان.

آن‌ها ما را به کوچه‌های کودکی می‌برند، به خنده‌های بی‌دلیل، به چشمانی که روزی درخشان بودند و دست‌هایی که گرمایشان دیگر نیست. خاطره‌ها گاهی آرامش‌اند، گاهی اندوه، اما هرگز از میان نمی‌روند؛ تنها در گوشه‌ای از دل پنهان می‌شوند تا روزی دوباره از پسِ یک نغمه، یک عطر یا یک غروب، جان بگیرند و ما را به سفری بی‌پایان در گذشته ببرند.

خاطره‌ها، تکه‌هایی از گذشته‌اند که در دل زمان جاودانه می‌شوند. گاهی در میان شلوغی‌های زندگی، بی‌هوا از گوشه‌ای سر برمی‌آورند، لبخندی بر لب‌ها می‌نشانند یا چشمی را نمناک می‌کنند.

برخی، چون نسیم بهاری، لطیف و دلنشین‌اند؛ عطر کودکی، صدای خنده‌های بی‌پایان، نرمی دستانی که روزگاری دستانمان را در میان خود می‌فشردند. برخی دیگر، چون برگ‌های پاییزی، اندوهناک و غریب‌اند؛ لحظاتی که دیگر بازنمی‌گردند، نگاهی که در ازدحام سال‌ها گم شده است.

اما خاطره‌ها، چه شاد و چه غمگین، گنجینه‌های بی‌همتای روح‌اند. یادآور آنچه بوده‌ایم، آنچه آموخته‌ایم و آنچه قلبمان هنوز در هوای آن می‌تپد. و چه زیباست که در غروب‌های تنهایی، دست بر پنجره‌ی ذهن بکشیم و با لبخندی از عمق جان، به سرزمین خاطرات سلامی دوباره کنیم.

Exirtv

0

0

7

کارن همایونفر

Exirtv

0

0

14