-
- أحدث مقاطع الفيديو
- القنوات الشعبية
- Music
- Quran
- شبکه های سیما IRIB
- یوتیوب Youtube
- الشائع
- أهم مقاطع الفيديو
- فيديو قصير
فيديو قصير خلق


حکمت ۱۳۰ نهج البلاغه یکی از بیانات مهم و تأملبرانگیز امام علی (ع) است که به حقیقت زندگی و مرگ اشاره دارد. در این حکمت، امام علی (ع) با نگاهی عمیق به فلسفهی زندگی و مرگ، به نوعی با مردگان سخن میگوید و مخاطبان خود را به تفکر در مورد ناپایداری دنیا و حتمیت مرگ دعوت میکند.
امام علی (ع) در این حکمت به شکلی توصیفی و اثرگذار، از مردگان میپرسد: «أینَ الّذینَ عَمَّروا الدُّنْیا و سارُوا فیها طُولاً و عَرْضاً؟ أینَ الّذینَ بَنَوُا المَشیدات و جَمَعُوا الأموال؟». او در این بخش به کسانی اشاره دارد که در دنیا سرمایههای زیادی جمع کردند، ساختمانهای بلند و محکم ساختند، اما اکنون اثری از آنها باقی نمانده است. این افراد که روزی در اوج قدرت و ثروت بودند، حالا به خاک پیوستهاند و از دنیا رفتهاند.
سپس، امام علی (ع) از عبرتگیری از مرگ سخن میگوید و یادآوری میکند که همه انسانها در نهایت به سوی مرگ میروند و آنچه از آنها باقی میماند، فقط اعمال و رفتارشان است. او با این بیان قصد دارد تا توجه انسانها را از دلبستگی به دنیا به سوی حقیقتی پایدارتر یعنی آخرت و جاودانگی روح هدایت کند.
این حکمت یادآور این نکته است که مرگ پایان زندگی دنیوی نیست، بلکه آغاز سفری به سوی عالمی دیگر است و اعمال نیک و بد انسانها تعیینکننده سرنوشت نهایی آنها خواهد بود.
اوج این تعابیر خبر از بهترین زاد و توشه برای سفر پس از مرگ است : تقوا و پرهیزکاری !
حالا وضع ما چگونه است ؟ تقوا ؟ پرهیزکاری ؟
رفتارمان با مردم ، با همسر و فرزند ، با همسایه و همکار !
درآمدها چطور است ؟ حلال ؟ حرام ؟ رشوه ؟ ربا ؟
خدا به دادمان برسد .
نظر شما درباره این بیانات چیست ؟ لطفا کامنت بگذارید .
ارادتمند
امیر مهرداد خسروی


.
رهایی از خویشتن،
سفریست که در آن به سوی بیکرانگی هستی گام مینهیم.
این سفر آغازش در دل تاریکیهای وجودمان است،
جایی که باید از پیلهای که سالها بافتهایم، آزاد شویم.
پیلهای که از جنس ترسها، تردیدها، و دلبستگیهاست.
هر گام در این راه، ما را از خودمان دور میکند و به نوری نزدیکتر،
نوری که نه از آنِ ماست
و نه از دیگری.
این نور،
جوهر حقیقی ما را نمایان میسازد؛
جوهری که نه در شکلها و نقشهای بیرونی،
بلکه در اعماق وجودمان نهفته است.
در رهایی از خویشتن،
باید از تمام آنچه که میپنداشتیم هستیم، دل کند.
باید از نقشهایی که دیگران بر ما نهادهاند، عبور کرد
و در آینهای بینقاب به خویشتن نگریست.
این رهایی، ما را به نقطهای میرساند که در آن،
خویشتن دیگر محدود به مرزهای جسم و ذهن نیست؛ بلکه در آغوش بیپایانی قرار میگیرد که همه چیز در آن محو میشود
و در عین حال، همه چیز را در بر میگیرد.
آنگاه است که در سکوتی عمیق،
با ذات حقیقی خود یکی میشویم و به این حقیقت پی میبریم که رهایی از خویشتن،
در واقع بازگشت به خویشتن است؛
خویشتنی که از هر قید و بندی رهاست.
و فقط به خداوند پیوند دارد .
ارادتمند
امیر مهرداد خسروی