شورت ویدئو ایجاد کردن

دنیا، همچون کتابی پیچیده و در عین حال منظم است که هر ورق آن با قوانینی مشخص و بیچونوچرا نوشته شده است. این قوانین، بهسان ریسمانهایی نامرئی اما قدرتمند، تمام عناصر هستی را به یکدیگر پیوند داده و هر پدیدهای، چه کوچک و چه بزرگ، در چارچوب این اصول قرار میگیرد. از گردش ستارگان در کهکشان تا رویش یک دانه در دل خاک، همگی پیرو این نظم حیرتانگیز هستند.
انسانها نیز بخشی از این جهان منظماند، اما تفاوتی اساسی با دیگر موجودات دارند؛ آنان قادرند بیاموزند، درک کنند و به آگاهی برسند. در این میان، انسانهایی موفق خواهند بود که بتوانند خود را با این نظم هماهنگ سازند و قوانین نانوشته زندگی را بیاموزند. این قوانین، نه تنها در فیزیک و طبیعت، بلکه در روان و روابط اجتماعی نیز جاری است.
آموختن قانون زندگی به معنای فهم عمیقتر از جایگاه خود در این جهان است؛ یعنی شناخت زمان و مکان، پذیرش مسئولیتها و درک درست از ارتباطات. آنان که این قانون را نادیده میگیرند، همچون کسی هستند که در تاریکی بیانتها قدم برمیدارند، بدون آنکه جهت و مقصدی داشته باشند. اما آنها که این دانش را کسب میکنند، با هر گام، روشنایی بیشتری در مسیر زندگیشان مییابند و موفقیتهای بزرگ را در آغوش میگیرند.
در نهایت، دنیا همواره به کسانی لبخند میزند که قوانین آن را با فروتنی و آگاهی میپذیرند و در این مسیر، نه تنها به کامیابی فردی میرسند، بلکه سهمی در زیبایی و نظم بیشتر این جهان دارند.
ارادتمند
امیر مهرداد خسروی

❤🍃❤
❗زشته آدم اینقدر قربون صدقه خانمش نمیره که !
⭕مرد اینقدر ذلیل نمیشه که
همش تو آشپزخونه ورِ دل خانومشه !
❓ این لوس بازیا چیه؟
#استادشجاعی

.
زندگی
همچون رودخانهای است که بیوقفه میگذرد
و لحظاتش همانند قطرات زلالی هستند
که در پیچ و تاب مسیر گم میشوند.
در این جریان بیپایان،
ما انسانها اغلب بیتوجه و غرق در روزمرگی، ارزش حقیقی این لحظات ناب را درک نمیکنیم.
هر روز، هر ساعت، هر ثانیه همچون گوهری است که به آرامی از دستمان میلغزد و در عمق فراموشی فرو میرود.
در تلاطم این زندگی،
ما گاه آنقدر درگیر دغدغهها و دلمشغولیها میشویم
که از دیدن زیباییهای ساده و بیپیرایهای که در هر گوشهای از زندگی نهفته است،
غافل میمانیم.
دمی درنگ نمیکنیم تا از عطر گلهای بهاری لذت ببریم،
به صدای پرندگان گوش بسپاریم،
یا حتی لحظهای به نگاه کودکانهای که با شوق به ما دوخته شده است، توجه کنیم.
این لحظات گرانبها،
همچون سایههایی گذرا،
به سرعت از برابر چشمانمان عبور میکنند،
و ما که در پی رویاهای دوردست و خیالات دستنیافتنی هستیم، نمیدانیم که چگونه آنها را به بیهودگی هدر میدهیم.
شاید وقتی بیدار شویم که دیگر دیر شده باشد، و تنها حسرتی از لحظات از دست رفته در دلهایمان باقی بماند.
کاش به خود بیاییم و آگاهانه تر زندگی کنیم،
با چشمهایی باز
و قلبی آکنده از سپاسگزاری،
تا قدر این لحظات بیهمتا را بدانیم
و آنها را به چیزی فراتر از پوچی و روزمرگی
بدل کنیم.
ارادتمند
امیر مهرداد خسروی