فيديو قصير خلق

🎥قهرمان پارالمپیکی که با جوایزش برای پدرش تریلی خرید
🔹«زهرا رحیمی» نایبقهرمان ۱۵ ساله پارالمپیک ۲۰۲۴ پاریس پیش از حضور در این مسابقات گفته بود ۲ آرزو دارد؛ اولی کسب مدال پارالمپیک و دومی خریدن تریلی برای پدرش.
🔹حالا زهرا به عهدش وفا کرده و با تمام جوایزی که گرفته بود و بخشی از پسانداز خانوادگی، در آستانه روز پدر، یک تریلی کِشنده برای پدرش خریده است.
🔹در پایان این ویدئویی که زهرا رحیمی در صفحه شخصیاش منتشر کرده، پدرش با تریلی دور او میچرخد.

🎥 ببین اعضای خانوادهات در کنارت چه حالی دارند؟
اگر حالشون خوبه، خدا ازت راضیه 😍
#استاد_شجاعی

نسبت به درآمدی که داریم تو #کانادا چه خونه ای میتونیم اجاره کنیم؟
اگر تخصص خاصی نداشته باشید معمولا ساعتی17 دلار میتونه درآمدتون باشه پس اگه تنها هستید از خونه مشترکی شروع کنید..
تجربه یکی از هموطنانمون

.
خاطرهها همچون برگهای پاییزیاند؛
گاه با نسیمی آرام از شاخههای گذشته فرو میافتند و گاه طوفانی در دل به پا میکنند. برخی نرم و لطیفاند، چون عطر باران بر خاک تشنه، و برخی تیز و گزنده، چون خنجر بیرحم زمان.
آنها ما را به کوچههای کودکی میبرند، به خندههای بیدلیل، به چشمانی که روزی درخشان بودند و دستهایی که گرمایشان دیگر نیست. خاطرهها گاهی آرامشاند، گاهی اندوه، اما هرگز از میان نمیروند؛ تنها در گوشهای از دل پنهان میشوند تا روزی دوباره از پسِ یک نغمه، یک عطر یا یک غروب، جان بگیرند و ما را به سفری بیپایان در گذشته ببرند.
خاطرهها، تکههایی از گذشتهاند که در دل زمان جاودانه میشوند. گاهی در میان شلوغیهای زندگی، بیهوا از گوشهای سر برمیآورند، لبخندی بر لبها مینشانند یا چشمی را نمناک میکنند.
برخی، چون نسیم بهاری، لطیف و دلنشیناند؛ عطر کودکی، صدای خندههای بیپایان، نرمی دستانی که روزگاری دستانمان را در میان خود میفشردند. برخی دیگر، چون برگهای پاییزی، اندوهناک و غریباند؛ لحظاتی که دیگر بازنمیگردند، نگاهی که در ازدحام سالها گم شده است.
اما خاطرهها، چه شاد و چه غمگین، گنجینههای بیهمتای روحاند. یادآور آنچه بودهایم، آنچه آموختهایم و آنچه قلبمان هنوز در هوای آن میتپد. و چه زیباست که در غروبهای تنهایی، دست بر پنجرهی ذهن بکشیم و با لبخندی از عمق جان، به سرزمین خاطرات سلامی دوباره کنیم.