شورت ویدئو ایجاد کردن
در گذشتههای دور زندگی ،
روزگاری بود که زندگی سادهتر و آرامتر می گذشت .
کوچهها پر از صدای خنده کودکان و زمزمههای دلنشین پیران بود.
خانهها با دیوارهای کاهگلی
و حیاطهای بزرگ پر از درختان پرثمر،
مکانی برای گردهمایی و مهربانی آدمها بود.
مردم، با دلی پاک و دستهایی خالی از تکنولوژیهای امروزی،
در کنار هم زیستند،
و ارزشهای انسانی نیز در بالاترین مقام قرار داشت.
شبها،
زیر نور ماه و ستارگان،
داستانهای قدیمی و افسانهها نقل میشد
و صدای آرامشبخش آب در جویبارها روح را نوازش میداد.
آن روزگار ، دلها به یکدیگر نزدیکتر بود
و زندگی، با تمام سادگیاش،
بوی صفا و مهر میداد.
آنچه در آن روزهای خوب بود،
بوی عطر گلهای یاس می داد و در حیاطهای قدیمی ، صدای نسیم در میان شاخههای درختان،
دلبری بود که دلها را به هم پیوند میداد و از یاد ها را به عشق می نشاند .
هر لحظه از آن روزگار،
شعری بود که با مهر و دوستی نوشته شده بود
و اینگونه بود که در دل تاریخ جاودانه ماند.
ارادتمند
امیر مهرداد خسروی
جان، گوهر ناب هستی است که در آرامش و تعالی انسان نقشی اساسی دارد. مولانا در این بیت زیبا به حقیقتی ژرف اشاره میکند:
"پس بزرگان این نگفتند از گزاف
جسم پاکان عین جان افتاد صاف"
او بر این باور است که جانِ انسانهای پاک همچون آیینهای صاف و بیغل و غش است که بازتابی از نور حقیقت و آرامش را در خود جای داده است.
توجه به جان، نه تنها موجب درک عمیقتر از معنای زندگی میشود، بلکه آرامشی زلال و ناب به همراه میآورد.
آرامش حقیقی زمانی به دست میآید که انسان، از سطح ظاهر به عمق جان خویش سفر کند و این گوهر ناب را به یاد آورد؛ چرا که جان، سرچشمه عشق و آگاهی است و هر تلاشی برای صافتر ساختن این آیینه، دریچهای تازه به سوی حقیقت میگشاید.
ارادتمند
امیر مهرداد خسروی



