خاموشان تاریخ
.
بسیاری از انسانها تنها در پی زندگانی خویشاند و بیتوجه به آنچه در جهان پیرامونشان میگذرد، در سکوت و بیتفاوتی فرو رفتهاند. ظلم و ستمهایی که هر روزه در گوشه و کنار جهان بر بیگناهان روا میشود، به دست ستمکاران و مستکبران، از جمله صهیونیستها، آتش جنگ و نفرت را شعلهور کرده است. در این میان، عدهای از دولتها و ملتهای جهان ، بدون توجه به مسئولیت انسانی خویش، چشم بر این فجایع بستهاند و به عافیتطلبی روی آوردهاند. مسلمان یا غیرمسلمان بودن در این میان تفاوتی ندارد؛ آنچه اهمیت دارد، این است که سکوت در برابر ظلم، خود نوعی همپیمانی با ظالمان است.
در این دنیای بیرحم، بسیاری برای بیماری و رنج سگ کوچک خود در فضای مجازی اشک میریزند و شور برپا میکنند، اما وقتی که مرگ انسانیت و خاموشی وجدانها را میبینند، سکوت پیشه میکنند!
چه دردناک است این تناقض، که برای حادثهای جزئی همدلی میکنند، اما در برابر خونریزی و ستم جهانی، لب از لب نمیگشایند. این بیتفاوتی، خود نشانگر سقوط ارزشهای انسانی است و دل هر انسان آزادهای را به درد میآورد.
چگونه میتوان در مقابل درد و رنج دیگران خاموش ماند؟ مگر نه اینکه هر انسان وظیفه دارد در برابر بیداد قیام کند و برای عدالت تلاش نماید؟ غفلت از رنج دیگران، خیانت به روح انسانیت و وجدان بشری است.
"بنی آدم اعضای یکدیگرند
که در آفرینش ز یک گوهرند
چو عضوی به درد آورد روزگار
دگر عضوها را نماند قرار"
این ابیات از سعدی، به خوبی نشان میدهد که انسانها پیوندی ناگسستنی با یکدیگر دارند و بیتوجهی به رنج و درد دیگران، خیانت به این پیوند است.
افسوس که مدعیان انسانیت ، حتی از انتشار یک پست ساده برای فریاد اینهمه ظلم نیز دریغ می کنند. این است سرگذشت برخی از فرزندان آدم !