شورت ویدئو ایجاد کردن

⁣✘چرا همسرم به من توجه نمی‌کنه؟
✘ چرا رفتارش با روزهای اول ازدواج‌مون اینهمه فرق کرده؟


‌‌‌

Exirtv

0

0

10

اوج بگیر، برای دیدن، نه دیده شدن

آرامش درون را نه در هیاهوی تحسین‌ها می‌یابی، نه در چشم‌های خیره‌ی دیگران.
آرامش، آن پرنده‌ی سپید و سبک‌بال، در دل آسمانی پرواز می‌کند که وسعتش را خودت می‌سازی، جایی که بادهای خودنمایی را خاموش کرده‌ای و تنها با جریان لطیف حقیقت همراه شده‌ای.

اوج گرفتن را بیاموز، اما نه برای آنکه دیگران تو را ببینند، بلکه برای آنکه تو خود، بهتر ببینی. وقتی از سطح زمین و هیاهوی روزمرگی فاصله می‌گیری، چشم‌هایت وسعت پیدا می‌کنند، جزئیات نادیده را کشف می‌کنی، رنگ‌ها را زلال‌تر می‌بینی و حقیقت را شفاف‌تر لمس می‌کنی.

پرواز کن، اما سبک. بار قضاوت‌های دیگران را از دوشت بینداز. پرواز کن، اما آرام. به سوی آسمانی که در آن، نه نیاز به فریاد است و نه عطشِ تأیید. فقط تویی، و جهانی که در آن، دیدن حقیقت از دیده شدن، ارزشمندتر است.
در دل آسمان بی‌کران، پرنده‌ای که اوج می‌گیرد، نه برای آن است که دیده شود، بلکه برای آن است که گستره‌ی زمین را بهتر ببیند. هر چه بالاتر رود، افق‌های تازه‌تری پیش چشمانش گشوده می‌شود، دریاها ژرف‌تر، کوه‌ها باصلابت‌تر و جاده‌ها پرمعناتر به نظر می‌آیند. او دیگر در بند شاخه‌ای نیست که باد بلرزاندش یا سنگی که سد راهش شود؛ آزادی‌اش در پرواز است، در رهایی از قید نگاه دیگران.

آرامش درون نیز چنین است؛ وقتی برای دیده شدن اوج بگیری، پروازت لرزان و مقصدت نامعلوم خواهد بود. اما اگر برای بهتر دیدن، برای درک عمیق‌تر، برای کشف حقیقت پر بگشایی، آن‌گاه آسمان درونت صاف و بی‌کران خواهد شد. در آن اوج، سکوتی شیرین در جانت می‌نشیند، و دیگر نیازی به تأیید کسی نخواهی داشت، چرا که خودت را، هستی را و زیبایی ناب را با چشم دل دیده‌ای.

پس پرواز کن، اما نه برای آنکه چشمی تو را ببیند، بلکه برای آنکه تو چشمانت را به حقیقت جهان بگشایی.

خانواده متعادل

0

0

8

دکتر امیر مهرداد خسروی

Exirtv

0

0

12

⁣آیا تا کنون شب را در جنگلی به صبح رسانده ایید ؟

تجربه بینظیریست .
صبح در دل جنگل، همچون پرده‌ای از نور و رنگ است که آرام‌آرام از میان شاخه‌های درختان سر برمی‌آورد و همه جا را در آغوش گرمی خود می‌گیرد. شبنم‌های لطیف که بر برگ‌ها و گل‌ها نشسته‌اند، زیر تابش اولین پرتوهای خورشید به جواهراتی درخشان بدل می‌شوند، گویی که خود طبیعت با دست هنرمندش، آن‌ها را به نمایش گذاشته است.
در این بیداری طبیعت، صدای زندگی به گوش می‌رسد؛ آواز پرندگان که با ترانه‌های دلنشین‌شان، فضا را پر می‌کنند و نغمه‌هایشان همچون لالایی‌ای شیرین در گوش جنگل می‌پیچد. باد نرم و ملایم میان درختان می‌وزد و برگ‌ها را به رقصی آرام و موزون دعوت می‌کند. درختان با قامت بلند و ریشه‌های عمیق‌شان، همچون نگهبانانی ایستاده‌اند که در سکوتی باوقار، نظاره‌گر طلوع روزی تازه هستند.
هر قدم که در میان جنگل برمی‌داری، زندگی را در ساده‌ترین و اصیل‌ترین شکلش لمس می‌کنی. صدای جویبارانی که از دل کوه‌ها جاری شده و با شور و نشاط به سوی دریاها روان است، همچون سمفونی‌ای بی‌نظیر، روح را نوازش می‌دهد. عطر خاک مرطوب و بوی تازه گیاهان، حواس را بیدار می‌کند و به تو یادآور می‌شود که زندگی در هر ذره‌ای از طبیعت جریان دارد.
در این گوشه از جهان، حتی جایی که انسان هنوز نتوانسته ردپای سنگین خود را بر آن بگذارد، جنگل با تمام شکوه و عظمتش، نمادی از پایداری و تداوم زندگی است. هر درخت، هر گیاه، و هر جانوری که در این طبیعت بکر زیست می‌کند، داستانی از بقا و هماهنگی با جهان پیرامون خود دارد.
صبح در جنگل، نه تنها شروع روزی تازه، بلکه شروع دوباره‌ای برای روح و ذهن است. اینجا، در آغوش طبیعت، می‌توان لحظاتی را به دور از هیاهوی زندگی شهری یافت و با جریان آرام و بی‌وقفه‌ی زندگی همگام شد. طبیعت با تمام زیبایی‌ها و رمز و رازهایش، همچون مادری مهربان، آغوش خود را به روی ما باز می‌کند و به یادمان می‌آورد که ما نیز جزیی از این جهان بی‌انتها هستیم، و زندگی، با همه پیچیدگی‌ها و فراز و نشیب‌هایش، همچون جویباری آرام، در دل زمان جاری است.
اینها همه پیام خداوند است که با ما اینگونه سخن می گوید .

Exirtv

0

0

9

⁣خداوند اینگونه با ما حرف می زند
خوب بشنوید !
او اینک با صبحگاهی دیگر با ما سخن می گوید

کلام او ، تنها سخنی است که با نگاه دل ، شنیده می شود !

با همان سپیده‌دم که از پس کوه‌ها سر بر می‌آورد،
با آسمان و رنگ‌های طلایی و صورتی که در هم می‌آمیزد
و نغمه‌ای آرامی که از طبیعت به گوش جان می‌رسد.

درختان با شاخه‌های خیس از شبنم،
به آرامی در نسبم صبحگاهی می‌رقصند

و پرندگان، مانند نوازندگانی ماهر، ن
غمه‌های دلنشین خود را بر بالای شاخه‌ها می‌خوانند.

صدای موسیقی طبیعت،
هماهنگ با ضربان قلب زمین،
فضایی از آرامش و عشق را در دل‌ها می‌آفریند.

صدای شرشر آب از جویبارهای کوهستانی،
مانند زخمه‌ای نرم بر تارهای دل،
روح را به سفری آرام به زندگی دعوت می‌کند.

نسیم ملایم که در میان شاخ و برگ درختان سر می‌کشد،
همچون یک آهنگساز ماهر،
نت‌های موزون و دلنشین خود را در گوش زمان می‌سراید.

و در این میان،
اولین نور خورشید که بر زمین می‌تابد،
همچون آغازی تازه بر صفحه‌ای سفید
از یک روز نو،
زندگی را دوباره برای عاشق شدن
معنا می‌بخشد.

این موسیقی صبحگاهی،
که از دل طبیعت برمی‌خیزد،
همان صدای آرامش‌بخشی است که
روح‌های خسته را به آرامش و امید دعوت می‌کند.

و این
طبیعت است که همچون یک سمفونی بی‌پایان،
هارمونی‌ای از زندگی، امید و آرامش را
به گوش‌ها می‌رساند.

کافیست تا
فقط با نگاه دل
صدای خدا را بشنویم !

ارادتمند
امیر مهرداد خسروی

Exirtv

0

0

9

⁣مواد لازم برای تهیه دسر سورپرایز :

◗ ۴ لیوان آب پرتقال
◗ ۴ قاشق غذاخوری نشاسته
◗ ۴ یا ۵ قاشق غذاخوری شکر ریز

◗ ۵ لیوان شیر
◗ ۳ قاشق غذاخوری آرد
◗ ۲.۵ قاشق غذاخوری نشاسته
◗ ۱ لیوان شکر
◗ ۵ گرم وانیل ترک

آشپزی

0

0

20