شورت ویدئو ایجاد کردن
این ویدیو در حال پردازش است، لطفاً چند دقیقه دیگر برگردید

.
زندگی
همچون رودخانهای است که بیوقفه میگذرد
و لحظاتش همانند قطرات زلالی هستند
که در پیچ و تاب مسیر گم میشوند.
در این جریان بیپایان،
ما انسانها اغلب بیتوجه و غرق در روزمرگی، ارزش حقیقی این لحظات ناب را درک نمیکنیم.
هر روز، هر ساعت، هر ثانیه همچون گوهری است که به آرامی از دستمان میلغزد و در عمق فراموشی فرو میرود.
در تلاطم این زندگی،
ما گاه آنقدر درگیر دغدغهها و دلمشغولیها میشویم
که از دیدن زیباییهای ساده و بیپیرایهای که در هر گوشهای از زندگی نهفته است،
غافل میمانیم.
دمی درنگ نمیکنیم تا از عطر گلهای بهاری لذت ببریم،
به صدای پرندگان گوش بسپاریم،
یا حتی لحظهای به نگاه کودکانهای که با شوق به ما دوخته شده است، توجه کنیم.
این لحظات گرانبها،
همچون سایههایی گذرا،
به سرعت از برابر چشمانمان عبور میکنند،
و ما که در پی رویاهای دوردست و خیالات دستنیافتنی هستیم، نمیدانیم که چگونه آنها را به بیهودگی هدر میدهیم.
شاید وقتی بیدار شویم که دیگر دیر شده باشد، و تنها حسرتی از لحظات از دست رفته در دلهایمان باقی بماند.
کاش به خود بیاییم و آگاهانه تر زندگی کنیم،
با چشمهایی باز
و قلبی آکنده از سپاسگزاری،
تا قدر این لحظات بیهمتا را بدانیم
و آنها را به چیزی فراتر از پوچی و روزمرگی
بدل کنیم.
ارادتمند
امیر مهرداد خسروی

مرگ، پایانی است که جهان در سکوت فرو میبرد؛ لحظهای که زمان از حرکت بازمیایستد و همه چیز در سایهای از فراموشی محو میشود. مرگ پایان نیست، بلکه آغاز بیپایانی است که در تاریکی مطلق میدرخشد. روزگار به آرامی از جهان رخت برمیبندد، زمین و آسمان در یکدیگر ادغام میشوند، و سکوت، تنها صدایی است که میماند.
انگار که جهان هزاران سال در خوابی عمیق فرو میرود؛ در این خواب سنگین، هیچ رویایی نیست و هیچ خاطرهای باقی نمیماند. کوهها فرو میریزند، دریاها خشک میشوند و بادهای سرد، گویی نفسهای آخر طبیعتاند که به سکوت ابدی بدل میشوند. همه چیز پایان یافته است و جهان در آرامشی عمیق، بیپایان غرق میشود.
مرگ پایان دنیاست، اما در این پایان، رازهای جاودان نهفته است؛ گویی که هر ذرهای از جهان به یک نقطهٔ بیکران پیوسته است. این پایان، تنها یک مرحله در مسیر بینهایت است، جایی که هیچ چشمی توان دیدن آن را ندارد و هیچ فکری به آن دست نمییابد. مرگ، پردهای است که از این جهان برمیخیزد تا چهرهٔ اسرارآمیز جهان دیگر را آشکار کند.

خداوند اینگونه با ما حرف می زند
خوب بشنوید !
او اینک با صبحگاهی دیگر با ما سخن می گوید
کلام او ، تنها سخنی است که با نگاه دل ، شنیده می شود !
با همان سپیدهدم که از پس کوهها سر بر میآورد،
با آسمان و رنگهای طلایی و صورتی که در هم میآمیزد
و نغمهای آرامی که از طبیعت به گوش جان میرسد.
درختان با شاخههای خیس از شبنم،
به آرامی در نسبم صبحگاهی میرقصند
و پرندگان، مانند نوازندگانی ماهر، ن
غمههای دلنشین خود را بر بالای شاخهها میخوانند.
صدای موسیقی طبیعت،
هماهنگ با ضربان قلب زمین،
فضایی از آرامش و عشق را در دلها میآفریند.
صدای شرشر آب از جویبارهای کوهستانی،
مانند زخمهای نرم بر تارهای دل،
روح را به سفری آرام به زندگی دعوت میکند.
نسیم ملایم که در میان شاخ و برگ درختان سر میکشد،
همچون یک آهنگساز ماهر،
نتهای موزون و دلنشین خود را در گوش زمان میسراید.
و در این میان،
اولین نور خورشید که بر زمین میتابد،
همچون آغازی تازه بر صفحهای سفید
از یک روز نو،
زندگی را دوباره برای عاشق شدن
معنا میبخشد.
این موسیقی صبحگاهی،
که از دل طبیعت برمیخیزد،
همان صدای آرامشبخشی است که
روحهای خسته را به آرامش و امید دعوت میکند.
و این
طبیعت است که همچون یک سمفونی بیپایان،
هارمونیای از زندگی، امید و آرامش را
به گوشها میرساند.
کافیست تا
فقط با نگاه دل
صدای خدا را بشنویم !
ارادتمند
امیر مهرداد خسروی