بهشت - خطبه ۱۶۵ نهجالبلاغه
بهشت، جایی است که زمان در آن بیمعناست و لحظهها در ابدیتی شیرین جاریاند. باغهایی که در آن، نسیمِ عطرآگینِ رضوان بر شاخههای همیشهسبزِ درختان میوزد، چشمههایی که از دل زمین میجوشند و زمزمهشان چون نغمهای الهی، دل را آرام میکند. نوری که از هر سو میتابد، نه خورشید است و نه ماه، بلکه پرتویی از حقیقتی ناب که هر ذره را روشن میکند.
در بهشت، نه اندوهی هست و نه هراسی. دلها از کینه تهی و لبها لبریز از خندهای جاودانهاند. هر آرزویی پیش از آنکه بر زبان جاری شود، در پیشگاهِ لطفِ بیکرانِ پروردگار برآورده میشود. درختان با شاخههای خمیده، میوههایی پیشکش میکنند که طعمشان فراتر از وصف و رنگشان فراتر از خیال است.
در آنجا، رودها از شیر و عسل و شرابی طهور جاریاند، و جامهایی که به دست میرسند، هیچگاه سرمستی نمیآورند، بلکه جان را روشنتر و دل را شادتر میکنند. هر نغمهای که در آن سرزمین شنیده میشود، نوایی از مهر و آرامش است، و هر نگاهی که بر چهرهها میافتد، از سرِ عشق و دوستی است.
و در نهایت، آنجا جایی است که روح آدمی به آرامش مطلق میرسد، جایی که در آن، انسان دیگر مسافر نیست، بلکه به خانهای بازگشته که همیشه در اعماق جان، تمنای آن را داشته است.
SORT BY-
نظرات برتر
-
آخرین نظرات