ذهن و رفتار

زیر رده

تفاوت اضطراب اجتماعی با خجالتی بودن

رسانکس
9 بازدید · پیش از : 2 ماه ها

⁣👈😬🧍‍♂🧍‍♀اضطراب اجتماعی را با خجالتی بودن اشتباه نگیرید: ۷ تفاوت

👈طبقه‌های تشخیصی جدید اختلالات روانشناسی ، که مبتنی بر علائم ظاهری هستند و ساختارهای زیربنایی را نادیده می گیرند ؛برای مثال ممکن است دو نفر رفتار بیرونی یکسان داشته باشند؛ مثلاً در موقعیت‌های اجتماعی به شدت خجالتی باشند، هر دو نگران عزت نفس و تصویر بدنی شان باشند و به این ترتیب تشخیص فوبی اجتماعی برایشان مطرح شود ‌.اما اگر با آنها صحبت کنیم برای یکی از آنها این علامت مربوط می‌شود به اینکه می‌خواهد دیگران او دوست داشتنی ببینند اما برای دیگری این علامت به دنبال یک اعتقاد هذیانی شکل گرفته است ،که دیگران افکار او را می‌دانند ‌ .
در اینجا ما دو فرد داریم که ظاهراً اختلال یکسانی دارند ، اما دو ساختار کاملا متفاوت روانی دارند .
یکی نوروتیک ( تقریبا در سلامت روان ) و دیگری روان پریش.
بعضی اوقات خجالتی بودن می تواند پوششی بر یک فکر هذیانی باشد.

چگونه تنهایی درون را برطرف کنیم ؟

رسانکس
10 بازدید · پیش از : 2 ماه ها

⁣🎥چقدر باید انتظار داشته باشیم که تنهایی
درونی مان را برطرف کنیم ؟؟

👈جان فردیکسون پاسخ می دهد
خیلی از افراد توقع دارند که در روابط دوستی و عشق به طور کامل درک بشوند و تنهایی شان برطرف شود ؛
اما ما هیچوقت به طور کامل درک نمی شویم ،
چون همیشه در حال شناخت خودمان هستیم .

ما در روابط نمی توانیم بفهمیم که دیگری به چه چیزی فکر می کند و در هر لحظه چه احساسی دارد !
می توانیم سال های سال با فردی زندگی کنیم
ولی نمی توانیم ادعا کنیم که او را کامل شناخته ایم !
ما اغلب در روابط مان با نگاه کاملا غیر واقع بینانه ای وارد می شویم که دیگری می تواند ما را به طور کامل درک کند و بفهمد ؛
اما خیلی اوقات حتی ما نمی توانیم بفهمیم که خودمان چه احساسی راجع به خودمان داریم !

روابط انسانی واقعا شگفت انگیز هستند .

در نهایت ما به اندازه ای که به شناخت خودمان برسیم ،می توانیم دیگری را هم تا حدی بشناسیم .

درباره لذت و ناکامی در زندگی

رسانکس
15 بازدید · پیش از : 2 ماه ها

⁣🎥درباره لذت و ناکامی؛آدام فیلیپس

✅ چیزی که دائماً به ما می‌فروشند، امکان لذت بردن ، به هر طریقی است. گویی تنها کاری که می‌خواهیم انجام دهیم رهایی از درد و افزایش لذت است. من فکر می کنم این یک دیدگاه بسیار بی‌مایه از زندگی است، اگرچه هر زندگی با این موضوع درگیر است که درد را کاری کند تا لذت ببرد. اما بین رهایی از درد و ناکامی تا تعدیل آن تفاوت وجود دارد. و چیزی که اکنون به آن نیاز داریم ناکامی است.

✅دلیل واقعا موجه و قدرتمندی از ارزش وضعیت ناکامی وجود ندارد. گویی فوبیای ناکامی داریم، بنابراین لحظه ای که احساس ناکامی وجود دارد باید با چیزی پر شود. تقریبا شبیه مادری است که زیاد به فرزندش غذا می دهد. او این کار را برای جلوگیری از اشتها و گرسنگی کودک انجام می دهد، زیرا گرسنگی بسیار ترسناک است.

✅اکنون به نظر من ما تلاش می‌کنیم تا جلوی گرسنگی و اشتهایمان را بگیریم و این به معنی این است که جلوی ظرفیت فکری انسان را بگیریم که با آن میتواند بفهمد چه چیز در زندگیش کم است؟ چه چیز ممکن است بخواهد، و چه کاری ممکن است برای به دست آوردنش انجام دهد؟